تصميم عاقلانه ، حسرت مادرانه!
رهاي من اين شكلي بود ، با موهاي فر رنگي ....
تازه از اينا هم بلندتر شده بود ، ديگه براش دم اسبي ميكردم و توش شكوفه ميزدممم...... واي! ولي عقلم گفت بچه اذيت ميشه تابستوني ، موهاشو كوتاه كن كه جون بگيره و شد اين...
حالا يه مادر داريم با يه عالمه گل سر ، كش و شكوفه كه هر روز با حسرت نگاشون ميكنه ولي تو دلش ميگه دخترم لذت ببر از اينكه ديگه مجبور نيستي درد بستن مو رو تحمل كني و بالافاصله بعدش ميگه يعني تا دو ماه ديگه چقدر بلند ميشه موهاش؟!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی