این روزها...(3)
- شوخی کردن یاد گرفتی.حتی توی خیابون به آدما "پخ" میکنی و بعد هم میزنی زیر خنده. (آخه مردم چی میگن؟!)
- با دیدن چایی حدود 20 بار میگی "داغ" و بهش اشاره میکنی و بعد تمام تلاشتو میکنی که دستتو بکنی توش. (ما رو سر کار گذاشتی مامان جان؟!)
- واسه انجام هرکاری که میدونی نباید انجام بدی منتظر میمونی تا همه بهت نگاه کنن بعد به سرعت انجامش میدی و د فرار.(..... ای بابا!)
- هرچیزی میتونه حس "تاب تاب" رو بهت القا کنه. کشوی آشپزخونه که بری بشینی توش و با خوشحالی بگی تاب تاب ، کریر بچه مردم تو مطب دکتر که تکونش بدی و بگی تاب تاب و...
- کار خونه میکنی ، فقط غافل بشیم جارو یا دستمال رو یه مزه هم میکنی!
- فک کنم عمو پورنگ و امیر محمد رو یه کمی از من بیشتر دوست داشته باشی. در حدی که از ذوق دیدنشون با سر از روی مبل پرت شدی پایین!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی